سنگ عنصری مهم در هنر روم و یونان می باشد. رومیان و یونانی ها بر روی این سنگ ها که به شکل ستون ها، صخره ها، سنگ قبرها و … پاره ای از سمبل ها و اشکال را که مفاهیم مورد نظرشان را در خود جای می دادند، حک کرده اند. این کار به طور ماهرانه و با اصول زیبایی شناختی انجام شده و هیچ خط و نقطه ای بی جا قرار نگرفته است. در هنر مجسمه تراشی هر نقطه از بدن محصول یک تفکر بوده و در هر عضوی از بدن مفهومی گنجانده شده است.
تمام این سنگ هایی که همچون ستون از خاک به سمت آسمان نهاده شده اند، در اسطوره های زیادی به عنوان موجودی که طالب احترام است بیان شده و همواره مقدس شمرده شده است. هر یک از این سنگ ها که به یک شکل حکاکی شده، بر رویش نوشته شده و نقاشی شده اند، گویی رابطه ای تنگاتنگ با روح داشته و به طور کلی یکی از اجزای غیرقابل اجتناب اماکن مقدس محسوب می شدند. سنگ های برافراشته با حالت عمود خود از خاک به آسمان از منظر دینی صعود و نزول و از دیدگاه فلسفی نیز هستی و نیستی را با تمام مفاهیم در سینه خود گنجانده است. زیرا این سنگ های افراشته که نماد تقدس محسوب می شوند، تنها به عنوان سنگ طبیعی موجود در طبیعت نگریسته نمی شوند. به همین ترتیب، سنگ همانگونه که از آسمان به زمین آمده، به همان گونه نیز به سمت آسمان سربرافراشته است. درست به همان شکلی که بنی آدم از خداوند آمده و به او نیز برمیگردد…
علاوه بر این ، سنگ هایی هم که در زمان فرود از آسمان در خاک فرو رفته اند، مفهوم تولد و تناسل را به همراه دارند. باز از این منظر، آنهایی که به طور مکعب برافراشته شده اند ماده، و آنهایی که به صورت مخروط هستند نر را تمثیل می کنند. انسانهای دوران باستان محرابهای خود را از سنگ می ساخته اند. به اعتقاد آنها سنگ محراب جایی بود که خدا می ایستاد و منتظر شده، عهد و پیمان ها را قبول میکرد. بعدها همین اعتقاد، به شکل مشابهی وارد مسیحیت نیز شده و در ساختمان کلیسا خود را بروز داده است. سنگ قفل که در قبه های اصلی کلیسا دیده می شود سمبلی از حضرت عیسی است. سنگ های زیرین دیگر هم که معمولا 12 عدد می باشد، نمادی از دوازده حواریون می باشد.